به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حضور در حوزههای علمیه و یادگیری دروس حوزوی همواره با سختیها و مشکلات خاص خودش همراه بوده است، دروسی که یادگیری آن نیازمند همت، تلاش و کوشش فراوان است، از همین رو با حجتالاسلام محمد رمضانی پژوهشگر و محقق حوزه علمیه قم و مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) از طلاب موفق به گفتوگو نشستیم تا از دلایل موفقیت وی در یادگیری این دروس بیشتر بدانیم.
محمد رمضانی هستم از استان اردبیل متولد شهرستان پارسآباد مغان افتخار دارم که از خانواده روحانی هستم و پدربزرگ ما در نجف و مشهد مشغول تحصیل بوده و از اهالی آذربایجان شوروی است.
در انقلاب کمونیستی آذربایجان مجبور به فرار به ایران میشود و در ایران هم با محدودیت تبلیغ دین در زمان رضاشاه روبرو میشود، هفت هشت سال بیشتر در ایران نبوده و از دنیا رفته و تنها پدر و عمه ما در ایران به دنیا آمدند، باتوجهبه اینکه ایشان روحانی بوده و فعالیتهای تبلیغی زیادی انجام داده بوده، اینطرف هم پدر ما علاقه نشان میدهد و از ۱۳ سالگی وارد حوزه علمیه میشود و راه ایشان را ادامه میدهد، از سال ۴۴ بهعنوان امام جماعت مسجد جامع شهرستان و مبلغ دینی در شهر پارسآباد مشغول خدمت هستند.
بنده از همان کودکی به روحانیت علاقه داشتم و بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان وارد تربیتمعلم شدم و چند سالی معلم بودم، دیدم این راه پدر و پدربزرگ باید ادامه داشته باشد بعد از هفت هشت سال تدریس در آموزشوپرورش به قم منتقل شدم و از سال ۱۳۷۳ اینجا تحصیلات حوزوی را شروع کردم.
تحصیلات حوزوی بنده باتوجه به اینکه شاغل بودم نتوانستم به طور رسمی وارد حوزه شوم و بهصورت آزاد از دروس اساتید در مدارس مختلف استفاده کردم، یک مدت مدرسه عترت، یک مدت مدرسه حقانی و بعد وارد دروس مدرسه آیتالله گلپایگانی شدم.
باتوجهبه اینکه نتوانستیم بهصورت رسمی وارد حوزه شوم و این یک مقدار روحیه ما را خراب میکرد، اما تشویق استاد فاضل لنکرانی باعث شد که ما این راه را ادامه بدهیم و باعث دلگرمی حقیر شد.
الحمدلله توفیق حاصل شد که در درس حوزه موفق باشیم و در کنار دروس حوزه مدرک فوقلیسانس فقه و مبانی حقوق اسلامی را از دانشگاه پیامنور قم اخذ کردم و چند سالی در دروس خارج مراجع عظام و علما مانند حضرت آیتالله ملکوتی (ره)، درس خارج اصول حضرت آیتالله سبحانی، حضرت آیتالله مکارم شیرازی شرکت کردم و کنارش هم تدریس رسمی حوزوی نداشتم ولی تدریس خصوصی برای دانشجویانی که رشته فقه و مبانی میخوانند یا طلبههایی که درس خصوصی بخواهند تدریس میکنم.
در ایام تبلیغ هم معمولاً در ماه مبارک رمضان، دهه محرم و دهه آخر صفر برای تبلیغ امور دینی عازم شهرستان خودمان و بعضی مواقع اردبیل و اطراف آن میشویم و معمولاً مشغول تبلیغ در این شهرستانها هستم.
در رابطه با امور تبلیغی بنده همان سبک و سیاق سنتی بیشتر در زمینه منبر و تبلیغ در مساجد علاقه دارم و همان شیوه و سبک سنتی را میپسندم البته دررابطهبا پاسخ به سؤالات دینی مخصوصاً در احکام شرعیه حتی در منبر که قبل از شروع بحث منبر و خطابهام مسئله را میگویم بهصورت پرسشوپاسخ این کار را انجام میدهیم و مورد استقبال قرار گرفته، این سلیقه من در این چند سالی که رفتم دیدم مؤثر واقع شده و مورد استقبال است.
البته بنده در فضای مجازی هم فعالیت دارم و چندین جلسه بهصورت لایو در اینستاگرام وارد هیئت فضای مجازی شده و پرسشها و سؤالات و شبهاتی که مطرح میشده را جواب دادم.
علاوه بر این به عقیده بنده هر طلبهای باید خودش وارد این فضا بشود و از ورود به این فضا ترس و واهمهای نداشته باشد و خدای ناکرده اگر مطلب یا موردی بود وارد بشود و پاسخ بدهد.
عقیده بنده این است که علما عکسی که در پروفایلشان میگذارند باید با لباس طلبگی باشد، وحشت نداشته باشند از اینکه عکس شخصی باشد، حتی من در محیط تدریس مدرسه از همان موقع که به دست مبارک مرحوم آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی ملبس شدم با همین لباس در مدرسه حاضر شدم، بعضی از همکارها میگفتند اگر لباس بپوشید اذیت میشوید، با همین لباس باید وارد فضا بشویم و ارتباط برقرار کنیم و در این زمینه هم موفق هستیم.
حتی در مسائل ورزشی بنده باتوجهبه اینکه ۳۶ سال است کاراتهکار میکنم و از ردههای بالای این رشته در استان قم هستم در مسائل داوری و مربیگری این رشته هم که به کلاسها بینالمللی میرفتیم مربیان خارجی که میآمدند ما با لباس طلبگی وارد کلاس میشدیم و استقبال هم میشد.
علاوه بر این برای بعضیها سؤال بود که آیا بین علما هم هستند که ورزش رزمی کنند، در این مجامع حاضر شوند؟ حتی در همان فضا نماز جماعت برگزار میشد و یک عده سؤالاتی که داشتند میپرسیدند و ما هم در حد امکان جواب میدادیم.
نظر شخصیام این است که اگر ما به مطالبی که میخواهیم تدریس کنیم تسلط کامل داشته باشیم و با آمادگی کامل وارد کلاس شویم و مدیریت را داشته باشیم حتماً در کلاسهای دانشگاه و دبیرستان و راهنمایی و ابتدایی در همه اینها موفق خواهیم بود.
بنده با مرکز فقهی همکاری خاصی ندارم و فقط از کتابخانه مرکز فقهی در تحقیقاتی که داشتیم برای نوشتن پایاننامه و رساله علمی استفاده کردیم و در دروس خارج آیتالله فاضل که چندین سال است بنده شرکت میکنم ارتباطم در همین حد است.
ورود به حوزه بهخاطر خدا باشد
برای ورود به حوزه الآن انگیزه در بین جوانان مذهبی خیلی زیاد شده، الحمدلله امکاناتی که در حوزهها وجود دارد، حمایتهای ویژهای که از طرف مراجع معظم میشود زیاد شده انگیزه زیاد است در این زمینه ولی توصیهای که بنده دارم این است که ورود به حوزه بهخاطر خدا باشد یعنی نیت فقط برای خدا باشد خدای ناکرده این نباشد که به حوزه برویم بتوانیم از آنجا جذب فلان اداره بشویم، جذب کارهای قوه قضائیه بشویم، جذب نیروی انتظامی و سپاه بشویم، هدف این نباشد که ما جذب کاری بشویم، البته این کارها مقدس است و باید در اینها روحانیت حضور داشته باشند ولی سوءتفاهم نشود بنده نظرم این است که هدف از ورود این مسائل نباشد بلکه اول بیاییم از نظر خودسازی، تهذیب نفس، در حوزه موفق باشیم و علاوه بر تهذیب نفس بتوانیم از نظر علمی خودمان را به حدی برسانیم که وقتی این شغلها به ما پیشنهاد میشود آنها بیایند دنبال ما و نه اینکه ما دنبال این شغلها برویم.
شخصیتی که باعث شد من جذب حوزه بشوم، در مرحله اول حضرت آیتالله مظاهری بود که سال ۶۶ بعد از اینکه از جبهه برگشتم، حضرت آیتالله مظاهری شبهای جمعه در مسجد اعظم درس اخلاق داشتند، تازه از جبهه برگشته بودیم و روحیه بسیجی داشتیم، سخنرانی که از حضرت آیتالله مظاهری را دیدم تصمیم گرفتم هرطورشده به قم بیایم و این در ایجاد انگیزه برای من مهم بود و از طرفی همچون در خانواده روحانی هستیم و پدرم هم مشوق خوبی برای من بود و حتی قبل از اینکه حوزه بیایم جامع مقدمات را محضر پدر بزرگوارم تلمذ کرده بودم.
بنده سال ۶۲ در سن ۱۵ سالگی آموزش بسیج رفتم و حدود یک ماه و نیم دوره تخصصی امدادگری دیدم و بعد از آن عازم جبهه شدیم، یک مدت در گیلانغرب بودیم و از آنجا قرارگاه لشگر عاشورا بودیم بهعنوان آذربایجان شرقی، بعد رفتیم جنوب و در عملیات خیبر، البته ما توفیق حضور در خط مقدم را نداشتیم، بهخاطر سن کمی که داشتیم ما را نبردند و ما بهعنوان مسئول تعاون در یکی از گردانهای لشگر عاشورا مشغول بودیم، عملیات تمام شد و برگشتیم. یکبار هم سال ۶۶ عازم جبهه شدیم و در آن اعزام به پیرانشهر رفتیم و در ارتفاع پیرانشهر حدود سه ماه بهعنوان مربی قرآن و تفسیر مختصر بودیم، باتوجهبه رشته تحصیلی بنده که الهیات بود در این زمینه فعالیت داشتم و مشغول فعالیت تبلیغی بودم، این دو مرحله جبهه بود که بنده در آن حضور داشتم.